پانیاپانیا، تا این لحظه: 12 سال و 7 روز سن داره
iliailia، تا این لحظه: 6 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

پانی

يه دندون ديگه

سلام پرنسسم امروز ١٨ارديبهشته ٩٢ وتا حالا چهار تا دندون خوشگل دارى حالا دو تا ديگه دندون نيش إز بالا داري در مياري مباركت باشه هر روز كه ميگذره تو دل بروتر ميشى هر كى شما رو ميبينه عاشقت ميشه هميشه لبخند رو لباى نازته روز تولدت با اون لباس پرنسسى خيلي ناز شده بودي كلى هم رقصيدى وهمه رو مشغول كرده بودى اميدوارم هميشه لبت خندون ودلت شاد باشه من به داشتنت افتخار مي كنم .
18 ارديبهشت 1392

روز تولد پرنسس پانيا

روز تولدت همه فرشته ها خندان به استقبال تو امدند همه گلها با لبخند تو باز شدند و همه زیباییها به یکباره در تو تجلی شد و من با افتخار تو را در اغوش فشردم وخدا را به خاطر این نعمت زیبایش سپاس گفتم           ...
10 ارديبهشت 1392

تولد يك سالگى گل ناز پانيا

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . ای زیبا ترین ترانه ی هستی ، بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست پس ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک . . .  بهترين آهنگ زندگي من تپش قلب توست و قشنگ ترين روزم روز شکفتنت. امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .خدا را سپاس مى گويم براى با تو بودن وشكر گذار اين نعمت زيبايش هستم كه مرا لايق اين خوبترين دانست بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نم...
30 فروردين 1392

ما رفتيم شمال

خانم خانما ديگه حوصله اش سر رفته بود چون تمام عيد و خونه مونديم واسه همين وقتي بابايي اومد رفتيم شمال رامسر شنبه تولد پانيا خانم بود اولين تولد گلم يه كيك كوچولو خريديم كه يه جشن كوچيك با خاله فريبا وعمو سعيد واقا جون مامان طوبا بگيريم تا بعدا يه جشن مفصل تر بگيريم اون روز اونقدر خورديم و خوش گذشت كه ديگه جا نداشتيم كيك بخوريم قرار شد فردا كيك رو ببريم صبح كه از خواب پاشدم ديدم بابايي وعمو سعيد و اقا جون سه تايي نشستن وترتيب كيك رو دادن اينم عكس باقيمونده كيكه و اين شد تولد يك سالگي پانيا ..... حالا قراره يه جشن خوب پنج شنبه واست بگيريم كلي هم كادو برات فرستادن كه همه رو أون روز بهت نشون ميدم اینم چند تا عکس از شمال ...
30 فروردين 1392

ورود پانیا به دوازده ماهگی

سلام گل نازم چه زود بزرگ شدی خوشگل مامانی وارد دوازده ماهگی شدی ماه دیگه تولدته گل قشنگم اغاز دوازده ماهگیت مبارک این روزها حال و هوای عیده و وارد سال1392 میشیم وتو همچنان دختر خوب و ساکتی هستی چند ماهی میشه که شبها تو تخت خودت میخوابی دم بالشت رو میگیری و میخوابی اگه هم خوابت بیاد دم بالشتت رو میگیری ومیاری ومحکم نگهش میداری اینم عشقته خوشگل خانم تازگیها هم ددر -دادا -وصداهای جدید از خودت در میاری تازه بعضی وقتها اواز هم می خونی رقصیدن هم که شده کارت قربون تک تک کارات برم که همشون با نمکن.  ...
29 فروردين 1392

عکسهای عید نوروز 92 پانیا

سلام عزیز دلکم امروز 16 فروردینه و ما روزهای تعطیلی عید رو پشت سر گذاشتیم امسال عید هم مسافرت نرفتیم پارسال هم جایی نرفتیم اخه اون موقعه تو تو دل مامانی بودی ولی امسال در کنار تو خیلی به من خوش گذشت وجای خالی بابایی رو حس نکردم ایشالله وقتی اومد سه تایی یه مسافرت میریم توی این سال جدید خدا رو خیلی شاکرم که گلی مثل تو رو به من هدیه داده و خوشحالم که تو همیشه کنار منی حالا بریم چند تا عکس از نوروز پانیا جون رو ببینیم     ...
16 فروردين 1392

يه دندون كوچولوى ديگه

سلام عشق مامانى روزهاى عيده و من و تو با هميم درست روز اول عيد دندون بالاى سمت چپ دختر گلم جوونه زده و تو دوست داشتنى تر از هميشه ميشى چند تا حرف ديگه هم به حرفات اضافه شده بهترين حرف دنيا :ماما ،.... نه نه ،دد ، بابا ،به به , دادا ،
3 فروردين 1392

اولین عید نوروز پانیا

    لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .       کوچولوی زیبایم اولین عید بهاریت مبارک              ...
1 فروردين 1392

رفتن بابایی به مسافرت

گل گلی سلام امروز بابایی با اقاجون رفتن مسافرت این بار چهارم که بابایی میره امریکا  این سری ویزای بابا جون من درست شد با هم رفتن کل امریکا رو بگردن اول میرن میامی پیش عمو رضا بعد میرن دالاس پیش عمو فریدون وعمو محمد و بقیه عموها بعد میرن لاس وگاس و نیویورک کلا عید رو اونجان این اولین عید عسلمه و من وتو با هم تنهاییم البته مامان بزرگهات هستند نفسم پیشاپیش اولین عیدت رو تبریک میگم.
26 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانی می باشد