ما رفتيم شمال
خانم خانما ديگه حوصله اش سر رفته بود چون تمام عيد و خونه مونديم واسه همين وقتي بابايي اومد رفتيم شمال رامسر شنبه تولد پانيا خانم بود اولين تولد گلم يه كيك كوچولو خريديم كه يه جشن كوچيك با خاله فريبا وعمو سعيد واقا جون مامان طوبا بگيريم تا بعدا يه جشن مفصل تر بگيريم اون روز اونقدر خورديم و خوش گذشت كه ديگه جا نداشتيم كيك بخوريم قرار شد فردا كيك رو ببريم صبح كه از خواب پاشدم ديدم بابايي وعمو سعيد و اقا جون سه تايي نشستن وترتيب كيك رو دادن اينم عكس باقيمونده كيكه و اين شد تولد يك سالگي پانيا .....
حالا قراره يه جشن خوب پنج شنبه واست بگيريم كلي هم كادو برات فرستادن كه همه رو أون روز بهت نشون ميدم
اینم چند تا عکس از شمال
اینجا هم پانیا داره گریه می کنه وای وای ........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی