پانیاپانیا، تا این لحظه: 12 سال و 24 روز سن داره
iliailia، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پانی

ما رفتيم شمال

خانم خانما ديگه حوصله اش سر رفته بود چون تمام عيد و خونه مونديم واسه همين وقتي بابايي اومد رفتيم شمال رامسر شنبه تولد پانيا خانم بود اولين تولد گلم يه كيك كوچولو خريديم كه يه جشن كوچيك با خاله فريبا وعمو سعيد واقا جون مامان طوبا بگيريم تا بعدا يه جشن مفصل تر بگيريم اون روز اونقدر خورديم و خوش گذشت كه ديگه جا نداشتيم كيك بخوريم قرار شد فردا كيك رو ببريم صبح كه از خواب پاشدم ديدم بابايي وعمو سعيد و اقا جون سه تايي نشستن وترتيب كيك رو دادن اينم عكس باقيمونده كيكه و اين شد تولد يك سالگي پانيا ..... حالا قراره يه جشن خوب پنج شنبه واست بگيريم كلي هم كادو برات فرستادن كه همه رو أون روز بهت نشون ميدم اینم چند تا عکس از شمال ...
30 فروردين 1392

ورود پانیا به دوازده ماهگی

سلام گل نازم چه زود بزرگ شدی خوشگل مامانی وارد دوازده ماهگی شدی ماه دیگه تولدته گل قشنگم اغاز دوازده ماهگیت مبارک این روزها حال و هوای عیده و وارد سال1392 میشیم وتو همچنان دختر خوب و ساکتی هستی چند ماهی میشه که شبها تو تخت خودت میخوابی دم بالشت رو میگیری و میخوابی اگه هم خوابت بیاد دم بالشتت رو میگیری ومیاری ومحکم نگهش میداری اینم عشقته خوشگل خانم تازگیها هم ددر -دادا -وصداهای جدید از خودت در میاری تازه بعضی وقتها اواز هم می خونی رقصیدن هم که شده کارت قربون تک تک کارات برم که همشون با نمکن.  ...
29 فروردين 1392

عکسهای عید نوروز 92 پانیا

سلام عزیز دلکم امروز 16 فروردینه و ما روزهای تعطیلی عید رو پشت سر گذاشتیم امسال عید هم مسافرت نرفتیم پارسال هم جایی نرفتیم اخه اون موقعه تو تو دل مامانی بودی ولی امسال در کنار تو خیلی به من خوش گذشت وجای خالی بابایی رو حس نکردم ایشالله وقتی اومد سه تایی یه مسافرت میریم توی این سال جدید خدا رو خیلی شاکرم که گلی مثل تو رو به من هدیه داده و خوشحالم که تو همیشه کنار منی حالا بریم چند تا عکس از نوروز پانیا جون رو ببینیم     ...
16 فروردين 1392

يه دندون كوچولوى ديگه

سلام عشق مامانى روزهاى عيده و من و تو با هميم درست روز اول عيد دندون بالاى سمت چپ دختر گلم جوونه زده و تو دوست داشتنى تر از هميشه ميشى چند تا حرف ديگه هم به حرفات اضافه شده بهترين حرف دنيا :ماما ،.... نه نه ،دد ، بابا ،به به , دادا ،
3 فروردين 1392

اولین عید نوروز پانیا

    لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن روزهایت رنگارنگ سال نو مبارک . . .       کوچولوی زیبایم اولین عید بهاریت مبارک              ...
1 فروردين 1392

رفتن بابایی به مسافرت

گل گلی سلام امروز بابایی با اقاجون رفتن مسافرت این بار چهارم که بابایی میره امریکا  این سری ویزای بابا جون من درست شد با هم رفتن کل امریکا رو بگردن اول میرن میامی پیش عمو رضا بعد میرن دالاس پیش عمو فریدون وعمو محمد و بقیه عموها بعد میرن لاس وگاس و نیویورک کلا عید رو اونجان این اولین عید عسلمه و من وتو با هم تنهاییم البته مامان بزرگهات هستند نفسم پیشاپیش اولین عیدت رو تبریک میگم.
26 اسفند 1391

اطوارهای پانیا

سلام نانازی این روزها خیلی شیرین شدی کارهای با مزه میکنی رو زانوهات میشینی و مرتب دست میزنی سرتو تکون میدی اگه اهنگی بشنوی دست میزنی وکلی ذوق میکنی ومیرقصی کلی خاطر خواه داری قرتی خانم من یکی هلاکتم   ...
19 اسفند 1391

چند تا عکس از شش ماهگی پانیا

سلام جیگر طلا این روزها خیلی با نمکتر شدی یواش یواش می خواهی سینه خیز بری یهو می بینیم سه چهار تا غلت خوردی رفته روی سرامیکها  دوباره برت می دارم میزارمت سر جات تازگیها هم دیگه روی بیبی بانسرت (صندلیت) نمیشینی هی میخواهی بیایی پایین خلاصه از صبح که پا میشیم تا شب یه سره در خدمتگذاری هستیم دیگه وقت هیچ کاری رو واسه خودم ندارم ولی اینقدر با تو بودن شیرین ودلنشینه که گذشت دقیقه ها رو نمی بینم خلاصه بد جوری عا شقتم     ...
19 اسفند 1391

ورود پانیا به جمع ما

بسم الله الرحن الرحیم یکی از روزای خوب خدا  یعنی ٢٤/١/٩١ پانیا گلم تو بیمارستان مصطفی خمینی ساعت٢ بعدازظهر  توسط خانم دکتر گیلدا عمید بطور سزارین پاشو به دنیا گذاشت وشد همه امید وعشق من و باباش و دیگران. پانیا موقع تولد 2کیلو 700گرم با قد 49 بود وقتی برا اولین بار دیدمش یه حس عجیبی بود که خیلی شیرین بود من عاشق اون لحضه ام.         // "); // ]]> ...
19 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانی می باشد